بازم مریضی پسرکم
پسرکم بازم مریض شده بودی .شب جمعه هفته پیش خونه عمه زهره دعوت بودیم .یه خورده که با علی بازی کردی اومدی پیشمو دراز کشیدی همون موقع به بابایی گفتم فکر کنم سینا مریضه .آخه از تو بعید بود که یه لحظه آروم دراز بکشی تا آخر شب که رفتیم خونه یهویی تب کردی و خلاصهبا من بیچاره شدم.روز جمعه هم همنجور شدید تب داشتی اما قربونت برم از ترس آمپول هرچی بهت میدادم میخوردی.روز شنبه از صبح که بیدار شدی میگفتی مامان منو ببری دکتر خودم .با هزار مشقت رفتم برات نوبت گرفتم و بالاخره تا ساعتای ٩ کارت تموم شد و طبق حدس من بازم گلوت عفونت کرده بود.الهی قربونت بره مادر اگه مجبور نبودم بزارمت مهد شاید اینقدر مریض نمیشدی.تا ده روز باید شربت بخوری تازه نیم کیلو هم وزن کم ...
نویسنده :
مامان
8:53