سینا جونمسینا جونم، تا این لحظه: 16 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره

کیمیا و سینا

جوجه هاي نازم

1390/8/7 13:38
نویسنده : مامان
299 بازدید
اشتراک گذاری

يه مدت شده كه باز خيلي درگير شده بودمniniweblog.comاز 26 مهر كه هفته تربيت بدني شروع شد و همزمان با اوننمايشگاه داشتيم توي همين گير و دار اومدن آقاي رئيس جمهور و هيات همراه ، خلاصه اينكه خيلي سرم شلوغ شده بود و همين جا از همه اونايي كه توي اين مدت منو بداخلاقيامو تحمل كردن مخصوصا همسر مهربونم و گلهاي نازم و مامان خوبم كه توي تمام اين مدت با روي باز پذيراي ما بود تشكر ميكنم از همتون ممنونم و خداي بزرگمو بخاطر داشتن خانواده به اين خوبي شكر ميگم.

سيناي گلم تازگيا خيل چيزاي عجيب و غريب ميگي چند روز پيش ميگفتي : مامان من بعد از مهدكودك كجا ميرم؟-مدرسه_بعد از مدرسه -دبيرستان _خوب بعد از اون؟ - دانشگاه _ بعد از اون؟ - ديگه بايد بري سر كار خوشگلم. _ خوب من دوست دارم خلبان بشم. قربونت برم من عزيزكم . باز دوشب بعدش كه داشتيم ميرفتيم خونه تا ماشينهاي آشغالي رو ديدي گفتي مامان من ميخوام آقاي آشغالي بشم كه از اين ماشيناي بزرگ داره.واي كه منو بابات از خنده منفجر شديم از دست شما جوجه ها.راستي برات لباس مرد عنكبوتي خريدم اونم خاله مريم منو اغفال كرد. خدايا كه وقتي ميپوشيش چه ذوقي كه ميكني عزيزم.اينم عكس دو تا منكبوتي ما(مرد عنكبوتي)

 پسرخاله هاي مهربون

 

كيمياي نازمم طبق روال سالهاي پيش همچنان خونسرد و بيخيالي ماماني.از كلاس اولت همه ميگفتن كه كم كم خوب ميشي و يه خورده خودت حواست به درس و مشقت خواهد شد اما واي از دست تو و اين بيخياليت مامان جون.دائم بايد بهت بگيم كيميا مشقاتو نوشتي؟ تازه اون موقع در حد چند دقيقه اي به خودت مياي و باز دوباره ....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

نگين
7 آبان 90 14:21
سلام وب قشنگي داريد . اميدوارم كه خسته كار نباشيد . خوشحال ميشم كه به وب ما هم سري بزنيد