سینا جونمسینا جونم، تا این لحظه: 16 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره

کیمیا و سینا

بازم عذرخواهی مامانی

1390/6/20 10:17
نویسنده : مامان
1,531 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزای دل مامان بازم این مامان درگیرو به خاطر تمام کوتاهیهاش ببخشید.mahsae-aliبعد از یه غیبت صغری مامان خانم پیداش شد اما از این به بعد دیگه قول میدم حداقل هر هفته وبتونو به روز کنم تا وقتیکه دختر نازم بتونه کمک مامان باشه.niniweblog.com

 تصاویرشباهنگ Shabahang- Dividers

خوب بگذریم ، تولد هر دوتاتونو امسال مجبور شدیم توی یه روز بگیریم چون تولد سینا جونم توی ماه رمضون بود با تولد کیمیا جونم با هم گرفتیم عکساشو میذارم براتون

سيناي گلم با كيك به قول خودش   اينم دختر خوشگلم هميشه در حال قيافه گرفتن و تيپ زدني مامان جوني قربونت برم

اينم همه فرشته هاي حاضر در تولدتون به غير از برديا جونم چون گريه ميكرد نشد كه بياد توي عكس  از راست به چپ  سبحان ، سينا،پارسا،كيميا،فاطمه،مهلا،هستي،حديث يه كوچولو ديده ميشه،هديه و هانيه

 تابستونه امسال برای کیمیای نازم خیلی پربار بود قبل از ماه رمضون کلاس قرآن و شنا رفتی بعد از اونم کلاس ژیمناستیک میرفتی به اضافه کلاس زبانت که از دهم تیر شروع شده بود.به قول خاله مریم تابستونت شلوغتر از مدرسه ات شده بود. قربونت برم خوشگل مامان که اینقدر پرکاری.

ماه رمضونم با خوبی و خوشی تموم شد و به سلامتی غیر از روزایی که خودمون افطاری دعوت داشتیم یک روز خونه خودمون نبودیم.دختر ٩ ساله منم فقط ٣ روز رو روزه گرفت تقریبا کامل، ولی بعضی از روزا که از سرکار میومدم و میدیدم مثلا داری خیار میخوری بهت می گفتم شما مگه روزه نیستی؟ جواب میدادی که منکه چیزی نخوردم از صبح فقط الان دارم یه خیار میخورم. قربونت برم که هنوز حتی معنی روزه داری رو درست متوجه نشدی.niniweblog.com

آقا سینای گلمم که تموم تابستونو مهمونه مامان جون بود و بعضی از روزا که میومدم دنبالت دود از کله مامان جون و خاله های بیچاره بلند میشد. تو با پارسا و بعضا به مدیریت کیمیا حسابی آتیش میسوزوندین به حدی که خاله مهشید دائم می گفت کی میخواد مهد باز بشه ؟mahsae-ali

بعد از ماه رمضون بازم مسافرت رفتیم تا مشهد یعنی بابایی کلاس داشت و میخواست بره که ما هم خودمونو بهش چسبوندیم و خلاصه دیگه .... ایندفعه رفتیم خونه خاله فاطمه ، خاله مهشید و خاله مینا سه روز پیش رفته بودن و موندن تا ما رفتیم سه روزه رفتیم و خیلی خوش گذشت بابایی دو روزشو کلاس داشت ، هرروز صبح با خاله ها میرفتیم بازار و گردش تا ظهر که خسته و کوفته میومدیم خونه ، باز بعدازظهر همراه بابایی بیچاره که از صبح سر کلاس بوده میرفتیم گردش خلاصه که خیلی خوش گذشت راستی روز دوم عمو محسن با پارسا اومدن اونجا و با خاله مریم که تازه از کیش رسیده بود رفتن مسافرت دوره (شمال گردی). برای سینا و پارسا از اونجا کیف خریدم اما برای دختر گلم بنا به دلایلی که خودش میدونه نخریدم و قرار شد اگه معدل ترم اولش مثل همیشه ٢٠ شد اونوقت یه کیف خوشگل بخریم.یه کم خرید دیگه هم کردیم و شب آخری هم تا بازار بین المللی رفتیم و پارک بازی کنارش یه عالمه شما بازی کردین از همه خنده دار تر صندلی کشدارش بود که پرتاب میشدین بالا اولش که سینا جونم با شجاعت رفت و توش نشست اما یه بار که پرتاب شد بالا شروع کردی به گریه کردن و اینکه آخ شکمم درد میگیره منو بیار پایین منو بابایی و خاله ها تا تونستیم بهتون خندیدیم کیمیا جونمم که چشماش از شدت وحشت اندازه دو تا گردوی بزرگ شده بودmahsae-ali.اون شب کیمیای گلم بیشتر با وسایل پارک بازی کرد چون آقا سینایی یه کمی توسو می باشین و دیگه.... آخه مرد و اینقدر ترس واقعا دخترا شیرن مثه شمشیرن و بقیه اش .......

شکلک های شباهنگ

 

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز 

 

 

 

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

 

 

 

 

عکسای مسافرت مشهد

پسر گلم تو پارك بازار بين المللي   سيناي گلم به همراه بابايي حرم امام رضا(ع) باز نگاش كنين چه قيافه اي گرفته!!

پسر گلم حياط خونه خاله جون با كفشاي بقول خودش بابايي

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان امیرعلی
5 آبان 90 21:38
سلام.ماشالله بچه های نازی داریدخدابهتون ببخشهانشالله زیرسایه پدرومادربزرگ شن
ثمين
6 آبان 90 19:17
سلام گلم! ايشاله كه خوبي و خوش! من توي وبلاگم ايده براي سيسموني و جشن تولد و تزيين غذاي كودك دارم اگه يه سر بزنيد خوشحال ميشم. راستي! اگه دوس داريد عكس ني ني خوشكلتونو رو ديوار دنياي نفيس به يادگار نصب كنيد يه سر به اينجا بزنيد: http://2nyaienafis.niniweblog.com/pagegoodnini.php
سولمازوسبحان
7 آبان 90 20:21
امیدوارم بچه ها زیر سایه ی پدرومادربزرگ شن
مامی taha
8 آبان 90 18:43
سلام عزيزم ممنون كه به ما سر زدي . براي تيكر ها هم بعد از اينكه هر كدوم رو جدا ساختي ميري توي تنظيمات قالب وبت و بعد از كد مربوطه رو pasteميكني من خودم چند بار امتحان كردم تا تونستم يه جور خوب رديفشون بكنم تو هم حتما موفق ميشي خانمي بازم ازت ممنونم گلم اميدوارم تونسته باشم بهت كمكي بكنم