روز مادر مبارک
گلای ناز مامان دیروز روز مادر بود .شب قبل مامان تا 8 شب اداره جلسه داشتیم حسابی خسته شده بودم و به قول معروف دود ا سرم بلند می شد بعد از جلسه شما دو تا با بابا اومدین دنبالم و شما دو تایی هم بسکه همیشه عجولین کادوی منو آورده بودین و توی ماشین بهم دادین قربونتون برم الهی انشاا... مادر و پدر شدنتونو ببینم برام با کمک بابایی یه ادکلن خوشبو خریده بودین دستتون درد نکنه . دست بابا هم در نکنه ! این چند روز یه کم حالم گرفته است نمیدونم چرا؟ اما خوب همیشه دنیا وفق مراد آدم نیست یه وقت خیلی خوبه و یه وقتم بده اما مهم ما هستیم که باید در همه حال شکر گزار خداجون باشیم. راستی همون شب بابا شام ما رو بیرون دعوت کرد و با هم رفتیم پیتزا بخوریم اما گلکم س...
نویسنده :
مامان
12:37