ماموريت بابايي و تنهايي ما
خوشگلاي من!دو شب ميشه كه ما خونه باباجون ميخوابيم آخه بابايي مهربون رفته ماموريت و تا آخر هفته هم نميادو چون مامان شجاعي دارينبه خونه باباجون پناه برديم هرچند سينايي كه همون شب آخر دائم با بابايي ميگقت پاشو الان برو ما ميخوايم بريم خونه باباجون.خلاصه فكر ميكنم اين مدت به شما كه خوش ميگذره اما من طفليدلم خيلي واسش خيلي تنگ شده ، خداكنه زودتر جمعه بيادددددد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی