افطاری اداره مامانی
امسالم مثل هرسال شب تولد امام حسن مجتبی (ع) افطار دعوت اداره بودیم و چون توی اون جلسه از فرزندان ممتاز همکاران تجلیل میشد منو دختر باهوشم به همراه خاله نگار و هلن عسلی زودتر رفتیمواولاش خیلی عالی بود و بعد از دادن جایزه ها وقتی میخواستیم افطار کنیم هلن کوچولوی شیطون آب جوشو روی پاش ریخت و جیگر همه ما رو سوزوند الهی بگردم طفلی خیلی گریه کرد . طفلی خاله نگارم بدون اینکه چیزی بخوره راهی بیمارستان شد امان از دست شما فرشته های شیطون تا بیاین بزرگ بشین ....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی