سینای گلم : هنر آقا سینا
دیروز ابجی کیمیا میخواست یه کتابچه زبان درست کنه و نیاز به قیچی داشت و خلاصه وقتی کارش تموم شد از اونجایی که خیلی مرتبه اونو همونجا گذاشت من بیچاره هم که توی آشپزخونه طبق معمول سرگرم بودم یهو دیدم جیغ کیمیا در اومد و گفت : " مامان بیا سینا موهاشو برید" اومدم دیدم بعععله آرایشگری در حد تیم ملی یه کم بالاتر از موهای پیشونیتو قیچی زده بودی حالا نه روی خنده داشتم و نه میتونستم با تو که مثل بچه خرگوشا ترسیده بودی دعوا کنم
آخه خودت بگو چکارت کنم دفعه اولت که نبود مامانی این دفعه سوم بود که از این هنرا میریختی صبح که میخواستم ببرمت مهد یه عالمه با موهات ور رفتم تا یه کم قایمشون کنم اما بازم دیده میشد امان از دست تو بچه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی