سینا جونمسینا جونم، تا این لحظه: 16 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره

کیمیا و سینا

روز مادر مبارک

1390/3/5 12:37
نویسنده : مامان
301 بازدید
اشتراک گذاری

گلای ناز مامان دیروز روز مادر بود .شب قبل مامان تا 8 شب اداره جلسه داشتیم حسابی خسته شده بودم و به قول معروف دود ا سرم بلند می شدniniweblog.comبعد از جلسه شما دو تا با بابا اومدین دنبالم و شما دو تایی هم بسکه همیشه عجولین کادوی منو آورده بودین و توی ماشین بهم دادینniniweblog.comقربونتون برم الهی انشاا... مادر و پدر شدنتونو ببینمniniweblog.comبرام با کمک بابایی یه ادکلن خوشبو خریده بودین دستتون درد نکنه . دست بابا هم در نکنه ! این چند روز یه کم حالم گرفته است نمیدونم چرا؟ اما خوب همیشه دنیا وفق مراد آدم نیست یه وقت خیلی خوبه و یه وقتم بده اما مهم ما هستیم که باید در همه حال شکر گزار خداجون باشیم. راستی همون شب بابا شام ما رو بیرون دعوت کرد و با هم رفتیم پیتزا بخوریم اما گلکم سینا جون حالت زیاد خوب نبود و دل درد داشتی هی میگفتی : مامان میخوام استراغ(استفراغ)کنم.قربونت برم منکه نفهمیدم چی خوردم و زودی تو رو بردم بیرون که یه وقت خدایی نکرده اونجا حالت بد نشه بابا و کیمیا هم بعد از ما اومدن بیرون ولی خوب خوش گذشت الهی زودتر حال شما دو تا گلمم خوب بشه آخه میدونین از ظهرجمعه جفتتون  تب کردین و روز شنبه من بیچاره دو ساعت و نیم توی مطب دکترتون بودیم تا نوبتمون شد.هر دو تا تونم وزن زیاد نگرفته بودین و دوباره برای آخر تیر بهمون وقت داد آخه چکار کنم شما دو تا غذا بخورین هر هنری بگم براتون ریختم بعضی وقتا میگم شاید بخاطر کار منه که شماها هم غذا نمیخورین ولی خوشگلای من مامان مجبوره که بره سر کار بخدا سینا جونم هر وقت صبحها که چشمای خوشگلتو باز میکنی و ازم میپرسی "مامان وقتی صبحونه بخورم کجا میریم ؟مهد کودکم بازه یا تعطیله؟حاضرم بمیرم ولی تو رو اینجوری نبینم گل نازم ولی هیچکار نمیتونم بکنم عزیز دل مامانین شما دو تا عمر من هستین انشاا... که بتونم مامان خوبی هرچند نیستم براتون باشم و بعدها بخاطر کاستیام گله نکنین فرشته های مامان

دوستتون دارم یه دنیا

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان محمد فاضل
9 خرداد 90 14:21
سلام ننه بچه ها روز مبارک صد سالدیگه هم عمر کنی خوب همتون افتادین توی خط وب موفق باشین مرقب خودت و کوچولو های نازت باش