سینا جونمسینا جونم، تا این لحظه: 16 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

کیمیا و سینا

مسافرت چند روزه مامانی و سینایی

1392/1/31 8:29
نویسنده : مامان
193 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دل مامان پنج شنبه هفته پیش خیلی ناگهانی تصمیم به مسافرت گرفتم البته خودم و شما...niniweblog.comآخه مامان جونو خاله مینا رفته بودن تهران ما هم یهو تصمیم گرفتیم بریم و بازم مثل همیشه شما رفیق مامان بودین و دخترک نازم با بابایی موندن...تجربه خوبی برات بود عزیزم چون هم با قطار رفتیم و هم با هواپیما و واسه تو که تا حالا با قطار مسافرت نرفته بودی خیلی جالب بود...توی کوپه قطار دائم از سر و کول ما بالا میرفتی ،دوتا دوستم پیدا کرده بودی و کل واگنو رو سرتون گذاشته بودین...niniweblog.comامان از دست تو وروجک که هر جا میری شلوغی رو هم با خودت میبری...اما در کل خیلی آقا بودی و خیلی جاها با مامان راه اومدیو ازاین بابت ازتون متشکرم آقای من!تو هواپیما هم یه لحظه آرامش نداشتی و یه سره راه میرفتی و سوال میپرسیدی مامان بیچارهniniweblog.comهم مجبور بود تند تند جواب بده وگرنه... راستی از روز اولی که رفتیم تهران دائم میگفتی میخوام برم برج میلاد تا روز آخر بالاخره تونستیم بریم البته با دو تا از دوستای خوبم رفتیم و بازم کلی خوش گذشت هرچند تو توی تموم اون مدت همش میگفتی بریم بالاتر و انتظار داشتی که ببرمت سر آنتن مخابراتی برج ...niniweblog.comاما آخراش پسر گلی شدی و بازم شروع به شیطنت کردی و انتظار داشتی همه جا منم همراهت باشم ... عکساشو برات میذارم گلکم...اونروز خیلی استرس داشتم چون پروازمون ساعت سه بود و ما تا ساعت یک هنوز به خونه نرسیده بودیم ... طفلی خاله ها هم خیلی اذیت شدن و ما از همین جا ازشون تشکر میکنیم واسه همه زحمتایی که کشیدن...دوستتون دارم!!!niniweblog.com

گل پسرم در سکوی دید باز!هنوز چون اولش بود خوش اخلاق بودی!

کنار دوربینای همون سکویی مامانی!

اینجا هم مثل جوجه ها به فنسا چسبیدی که ازت عکس بگیرم و توی تموم این مدت خاله مریمو خاله فاطمه حرص خوردن!

اینجام داخل سالنشه و دیگه خسته شده بودی و بریم بریم داشتی گلکم!

گیر داده بودی که این پرچمو میخوام بردارم!!!

کنار در ورودی برج...

اینجا هم همون برج میلاده اما محوطه بیرونش...

دیگه آخرا پسر گلی شده بودی و همش خودت میگفتی بیا ازم عکس بگیر!!!

اینم یه سیب گنده و یه قند عسل کوچولو!

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان پوریا
20 اردیبهشت 92 15:55
چه عکسای قشنگی گرفتی سینای گلم......
سجاد
3 خرداد 92 22:35
سجاد کوچولو و مراسم جشن عقدی دایی علی آپمممممم ، بفرمایین داخل