سینا جونمسینا جونم، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره

کیمیا و سینا

بازم ماموریت بابایی و ...

1392/7/7 12:16
نویسنده : مامان
749 بازدید
اشتراک گذاری

امروز سه روز میشه که بابایی مهربون رفته بابلسر ماموریتniniweblog.com و ما مثل دفعات پیش تنها هستیم niniweblog.comسیناجونم !!!علی رغم اینکه همون روز اول از من قول گرفتی که اگه مشقاتو  زود بنویسی بریم خونه باباجون و تا وقتی بابایی میاد اونجا باشیم.niniweblog.comو الانم سه روز میشه که ما مهمون مامان جونو باباجونیم!اما اینبار خیلی بیقراری میکنی و منو خیلی داری اذیت میکنی همش سر یه چیزای کوچیک قهر میکنیniniweblog.com تا من یه ذره بهت اخم میکنم با اون بغضایی که منو میکشی میگی دلم برای بابا تنگ شده پس کی میاد؟؟؟پس آخر هفته کی میشه؟!!! قربونت برم من که هر وقت تو رو اینجوری میبینم حاضرم عمرمو بدمو اون قیافه معصومو گرفته تو رو نبینم.niniweblog.com

اما خودمونیم دل خودمم بیشتر تنگ شده و خیلی بیشتر احساس تنهایی میکنم... راستی روزیکه بابایی میخواست بره یه خبر بدم بهمون داد و گفت که خاله ندا و صبا و صدرا جونم از اینجا منتقل تهران شدن و توی این هفته باید برن...وای که چقدر دلم گرفت و گریه کردم ... توی این مدت ما خیلی به هم وابسته شدیم و با رفتنشون واقعا جای خالیشونو احساس میکنم شاید یه دلیل اینکه ایندفعه بیقرارتر از دفعات پیشم همین باشه...جمعه عصرم با خاله ندا و دو تا شیرین عسلش رفتیم بیرون اول پیست اسکیت که دو تا پرنسسمون بازی کنن و بعدشم رفتیم پارک!تا ساعتای یازده شب بیرون بودیم و حسابی خوش گذروندیم اما من و خاله ندا همش دل گرفته بودیم.ان شاالله هر جا که باشن مثل الان شاد و سرحال کنار همدیگه زندگی کنن.niniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان آریو برزن وآرتین
6 آبان 92 17:21
سلامت باشند
امیدوارم اقاتون هم زودتر بیاد پیشتون


ممنونم عزيزم
sara
10 بهمن 92 21:47
زنده وسلامت باشن همیشه،خوشحال میشم به وب منم سر بزنی.
یسنا
17 اسفند 92 14:26
سلام عالیه وبتون انشالله موفق باشيد به وب من هم سر بزنید ممنون میشم